۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

بررسی نقش نظامیان در تحولات سیاسی اجتماعی ترکیه

بررسی نقش نظامیان در تحولات سیاسی اجتماعی ترکیه


فهرست

پیش گفتار -----------------------------------
قسمت اول
تاریخ و جغرافیای کشور ترکیه -----------------------
قسمت دوم
ساختار سیاست و حکومت در ترکیه -------------------
قسمت سوم
ارتش و نظامیان در ترکیه--------------------------
جایگاه و ساختار نظامیان در ترکیه--------------------
علل دخالت نظامیان -----------------------------
شکل های دخالت نظامیان -------------------------
نظریه ها-------------------------------------
نتیجه گیری ----------------------------------

جدول --------------------------------------

منابع --------------------------------------

پیشگفتار

با وجود نقش فاتحان نظامی در سیاست داخلی و شکل گیری نظام های سیاسی تا قبل از جنگ دوم جهانی، مسأله دخالت نظامیان در سیاست مورد توجه جامعه شناسان و صاحب نظران قرار نگرفت. تا اینکه هارولدلاسول در سال 1941 با طرح نظریه دولت پادگان زمینه بحث را فراهم آورد.[1] که به تدریج بر بسط و عمق آن افزوده شد و عرصه های جدیدی از نقش سیاسی نیروهای مسلح در احزاب سیاسی و انتخابات، نهادهای قانونگذاری یا اجرایی مورد بحث قرار گرفت.

سابقه تاریخی دخالت نظامیان در سیاست به طور منسجم به تاریخ تشکیل ارتش های کلاسیک بر می گردد. فرماندهان نظامی همواره در طول مقاطع مختلف تاریخی درصدد به دست گرفتن قدرت و اداره امور کشور بر آمده اند. نیروهای مسلح به دلیل ماهیت ترکیبی شان و در اختیار داشتن سلاح، یکی از قطب های نیرومند کشورها محسوب می شوند. که این امیر غالباً ذهن سیاست مداران را به خود مشغول کرده و آنان را به اجرای اقداماتی جهت کنترل قدرت نظامیان واداشته است.

همان طور که هانتیگتون[2] می گوید به طور کلی از مهمترین علتهای دخالت نظامیان در سیاست نه علل نظامی بلکه علل سیاسی هستند و این دخالت نه به ویژگی های اجتماعی و سازمانی دستگاه نظامی، بلکه به ساختار سیاسی و نهادی جامعه ارتباط دارد. در حقیقت فقدان یا ضعف نهادهای سیاسی کارآمد از مهمترین علتهای دخالت نظامیان در سیاست محسوب می شود.

همچنین میزان سیاست زدگی نهادها و افراد نظامی به ضعف سازمان های سیاسی غیر نظامی و ناتوانی رهبران سیاسی غیر نظامی در مقابله با مسائل سیاسی عمده کشور بستگی دارد. [3]

همسایه شمال غربی ما ترکیه یکی از کشورهایی است که تاریخ آن همواره با حضور مستقیم و یا تأثیر غیر مستقیم نظامیان بر سیاست رقم خورده است. در حقیقت یکی از کشورهایی می باشد که تاریخ سیاسی آن با نفوذ و نقش آفرینی ارتش متمایز شده است. به نحوی که از زمان تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 تا کنون با حضور چند رئیس جمهوری نظامی از بین رؤسای جمهوری روبرو بوده و بیش از چندین سال از عمر 85 ساله آن با رؤسای جمهوری نظامی سپری شده است. یا حتی در دوره هایی که حکومت به طور مستقیم در دست نظامیان نبوده است نیز آنان همواره در پشت تصمیم گیری های سیاسی حضور داشته اند.

عواملی که باعث شده ارتش ترکیه حضور مستقیم و یا اثر غیر مستقیم داشته باشد. می توان نقش تاریخی ارتش ترکیه چه در دوره عثمانی(در دوره عثمانی نوسازی در امپراتوری از ارتش آغاز شد.) و چه تشکیل جمهوری ترکیه، ضعف ساختار ها و نهادهای دیگر (در مقابل سازمان ارتش)، توانایی سازماندهی بالای ارتش و نقشی که ارتش پس از تشکیل جمهوری در راستای نوسازی این کشور ایفا کرد.

بروز بحران های سیاسی، اقتصادی و ... نیز موجب حضور مستقیم نظامیان در عرصه سیاسی با دستاویز نگهبانی از نظام لائیک و دفاع از میراث کمال آتاتورک شده است. اینکه ساختار ترکیه که پس از تشکیل جمهوری در این کشور به تصویب رسید به خصوص پس از تغییراتی که در سال 1961در قانون اساسی به عمل با برتری بخشیدن به نقش شورای امنیت ملی ترکیه و همچنین دخالت نظامیان به منظور حفظ میراث آتاتورک و نظام لائیک را صورتی قانونی بخشید. *

از عوامل داخلی دیگری که نقش نظامیان را در سیاست گذاری بالا برد. استقلال سیاسی حقوقی ارتش، بحران استقلال طلبی کردها و جنگ مسلحانه آنها با دولت ترکیه، همچنین اقدامات اسلامگرایان و تلاش های دولت جهت مقابله با آنان می توان نام برد. نقش ترکیه در دوره جنگ سرد به عنوان پشتیبان ناتو برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و روابط متشنج این کشور با همسایگانش نیز از عواملی است که باعث شد نقش سیاسی ارتش در این کشور افزایش یابد.

قسمت اول
تاریخ و جغرافیای کشور ترکیه :

منطقه جغرافیایی که ترکیه کنونی (امپراتوری عثمانی سابق) در آن قرار دارد آناتولی و آسیای کوچک، نامیده می شود. که در جنوب شرقی اروپا، جنوب دریای سیاه، و در سواحل شمال شرقی دریای مدیترانه قرار دارد. ترکیه 688/779 کیلومتر مربع وسعت دارد. (سی پنجمین کشور دنیا). ترکیه شش همسایه آسیایی و دو همسایه اروپایی دارد. و تقریباً هفتاد دو میلیون نفر جمعیت دارد و حکومت آن جمهوری لائیک می باشد. همچنین دارای 82 استان می باشد. و بیش از 98 % جمعیت آن مسلمان و بقیه از ادیان دیگر است. زبان رسمی این کشور ترکی (با حروف لاتین) است پایتخت آن آنکارا و شهرهای مهم این کشور استانبول، ازمیر، آدانا، بورسا می باشد. تاریخ عضویت این کشور در سازمان ملل سال 1945 می باشد. و در سال 1952 به عضویت ناتو درآمده است. واحد پول رسمی این کشور لیره می باشد. (کشور ترکیه پیوند گاه دو قاره مهم آسیا و اروپا است).[4]
امپراتوری عثمانی که در جنگ جهانی اول مورد تهاجم بریتانیا و متحدانش واقع شد شکست خورد مناطق بسیاری در شمال افریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتادند. قسمت‌هایی از امپراتوری عثمانی نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. (البته این نکته را باید ذکر کرد که زمینه جدایی عربستان و دیگر مناطق تحت نفوذ دولت عثمانی توسط انگلیسی، قبل از فروپاشی کامل امپراتوری عثمانی طرح ریزی شده بود.).
مصطفی کمال پاشا[5] (ملقب به آتاترک) که افسری جوان بود (او که در زمان امپراتوری عثمانی وارد ارتش شده بود در لیبی با ایتالیایی ها جنگید.) به دلیل سازماندهی مقاومت ملی علیه دول خارجی قهرمان ملی ترکیه گردید او به همراه دیگر افسران جوان که گروه ترکهای جوان نامیده می شد. پایه اصلاحات ارتش و دولت را به نفع ملی گرایی ترکها تثبیت کرد. و توانست با تشکیل حزب جمهوریخواه خلق، جمهوری ترکیه را در سال 1923 بر پایه اصل جدایی دین از سیاست بنا کند و نقش بالایی برای ارتش ترکیه به عنوان حافظ نظام لائیک و اندیشه کمالیست معین کرد. به طوری که ارتش ترکیه تقریباً به طور میانگین هر چند سال یک بار کودتا کرده است ( از سال 1960 به بعد). و یا اینکه از سال 1960 تاکنون با حضور چند رئیس جمهوری نظامی از بین رؤسای جمهوری روبرو بوده و بیش از چندین سال از عمر 85 ساله آن کشور با رؤسای جمهوری نظامی سپری شده است. و یا حتی در دوره هایی که حکومت به طور مستقیم در دست نظامیان نبوده است نیز آنان همواره در پشت تصمیم گیری های سیاسی حضور داشته اند. و اصولاً ارتش ترکیه نقش بسیار مهمی در تصمیمات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی این کشور ایفا می کند. و بر طبق قانون اساسی این کشور ارتش محافظ و پاسدار قانون اساسی و جمهوریت قرار دارد و به طور بنیادین به ارتش حق دخالت در امور سیاسی را واگذار کرده است.

قسمت دوم
ساختار سیاست و حکومت در ترکیه :

نوع حکومت در ترکیه از نظر سیاسی و از نظر ایدئولوژی به صورت سکولار می باشد. رئیس جمهوری، رئیس کشور محسوب می شود و توسط پارلمان به مدت 7 سال انتخاب می شود. نخست وزیر نیز توسط رئیس جمهور از میان نمایندگان پارلمان انتخاب و نخست وزیر نیز از وزیران کابینه را انتخاب و بعد از تأیید رئیس جمهور کابینه خود را تشکیل می دهد. قوه مقننه مرکب از رئیس مجلس و نمایندگان منتخب مردم می باشد. قانون اساسی ترکیه از آغاز تا تشکیل جمهوری در سال 1923 چندین بار دچار تغییرات کلی و یا نیز اصلاحاتی گردیده است. آخرین اصلاحات قانون اساسی در سال 1982 صورت گرفته است. در قانون اساسی ترکیه یک کشور دموکراتیک لائیک خوانده شده و نمایندگان آن حق تصویب قوانینی متضاد با این اصل را ندارند به طور کلی کشور ترکیه یک جمهوری پارلمانی می باشد.
در خصوص اراده سیاسی در ترکیه باید اذعان نمود گرچه در مورد تمام مسائل و موارد مهم و قابل توجه شورای وزیران، پارلمان، شورای امنیت، احزاب قانونی و دیگر مقامات مسئول بحث و اظهار نظر می نماید ولیکن در خصوص مسائل سیاست خارجی و امنیتی شخص رئیس جمهور مسئول و دارای حق رأی می باشد. (البته در این میان نباید نقش ارتش را نادیده انگاشت)

سیر تاریخی ساختار سیاست و حکومت در ترکیه :

پیمان « مودروس» برای سلطان و حکومت استانبول به معنی از دست دادن پادشاهی بود.از این تاریخ ( 1918) تا سال 1923 ترکیه یک دوره هرج و مرج و اغتشاش و جنگهای استقلال را پشت سر نهاد. در این زمان مصطفی کمال (آتاتورک) به علت کسب موفقیت های فراوان در جریان جنگ جهانی اول محبوبیت فراوان داشت پا به عرصه پر تلاطم سیاسی_اجتماعی ترکیه نهاد. پس از اشغال استانبول توسط نیروهای متفقین در مارس 1920 مصطفی کمال در 23 آوریل مجلسی را در آنکارا افتتاح و از نمایندگان سراسر آناتولی جهت شرکت در آن دعوت کرد در این زمان وی به عنوان رییس مجلس کبیر ملی و رییس حکومت جدید ترکیه انتخاب گردید.

آتاتورک طی پانزده سالی که مقام رئیس جمهوری ترکیه را در اختیار داشت با وارد کردن مظاهر اروپایی در ساخت سیاسی،اجتماعی و اقتصادی تغییرات گسترده ای در ترکیه ایجاد کرد یکی از اقدامات او خارج کردن سیاست و حکومت ترکیه از همراهی با مذهب بود. از جمله اقداماتی که برای جدا کردن مذهب از سیاست انجام داد حذف دادگاه های اسلامی، از بین بردن مدارس مذهبی، برداشتن حجاب بانوان، جایگزین کردن رسم الخط لاتین، تغییر تقویم و حذف تاریخ اسلامی و .....

اداره کشور ترکیه تا زمان مرگ آتاتورک در سال 1938 کشور به صورت سیستم تک حزبی اداره می شد و حزب جمهوری خواه خلق که در سال 1923 توسط آتاتورک و بر اساس اعتقادات ترکیه نوین تشکیل شد تنها حزب مجاز به فعالیت بود.

اصول اعتقادی این حزب در ترکیه
1. جمهوری خواهی 2. ناسیونالیسم 3. حمایت از مردم و ارتش 4.جدایی مذهب از حکومت 5. کمالیسم (اصلاحات آتاتورک)

در زمان عصمت اینونو که بعد از آتاتورک دو دوره به رئیس جمهوری رسید، عصر چند حزبی در ترکیه آغاز می شود که در نتیجه این چند حزبی شدن ترکیه حزب دموکرات که در سال 1946 تأسیس شده بود در سال 1950 به پیروزی رسید و رهبر آن جلال بایار به مقام رئیس جمهوری رسید ما تا این دوره یعنی تقریباً تا سال 1960 شاهدیم با وجودی که آتاتورک نقش مهمی برای ارتش در قانون اساسی در نظر می گیرد ولی ارتش دخالتی در ساختار سیاسی و حکومتی ترکیه انجام نمی دهد.

در این دوره یعنی سال 1960 شاهد کودتای نظامی ارتش و برکناری رئیس جمهور و به رئیس جمهوری رسیدن یک ژنرال ارتش به نام جمال گورسل به عنوان چهارمین فردی که رئیس جمهور ترکیه شد هستیم. علت کودتای ارتش و وارد شدن آن در ساختار حکومتی ترکیه آشفتگی اقتصادی و در پی آن آشفتگی اجتماعی (ترور، اعتصابات و ناآرامی در مناطق مختلف کشور) بود که در دوره ای که قدرت در دست حزب دموکرات بود. بدین ترتیب یک کودتای نظامی ارتش ترکیه به حاکمیت ده ساله حزب دموکرات پایان داد. از این تاریخ به بعد دوباره شاهد آن هستیم یک سیستم تک حزبی در کشور ترکیه شکل می گیرد گر چه تا سال 1965 که سلیمان دمیرل با حزب عدالت با حداکثر آرای به قدرت می رسد. حکومت به صورت ائتلافی اداره می شد ولی ائتلافی که دیگر از این زمان به بعد نظامیان چه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم وارد ساختار حکومت می شود.
بار دیگر در سال 1971 به دلیل فشار ارتش به دولت دمیرل باعث شد که حکومت دمیرل نیز از قدرت کناره گیری کند از این زمان به بعد شاهد این هستیم که به مدت دو سال حکومت های غیر حزبی شکل می گیرد یعنی به نوعی در ترکیه حکومت نظامی بر قرار می شود و در این دوره قانون اساسی در جهت محدود کردن آزادی ها و حقوق اساسی مردم یک بار دیگر تغییر می کند.
ما از این دوره به بعد شاهد هستیم که در ساختار حکومت ترکیه تا سال 1979 نیز هیچ دولتی نمی تواند یک دولت با ثبات و منسجم تشکیل دهد و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و دخالت های مکرر ارتش بر مشکلات و ساختار سیاسی دولت ها افزوده شده است.

بار دیگر با دخالت ارتش در 19 استان ترکیه حکومت نظامی تشکیل می شود. ژنرال های ترکیه به سیاسیون هشدار داده که تا اقدامی اساسی در کشور انجام دهند ولی سیاسیون قادر نبوده اقدامی انجام دهند که مانع از فروپاشی کشور ( ترکیه تا مرحله تجزیه به پیش رفته بود ) شود و در 12 سپتامبر 1980 شاهدیم که ارتش در کودتایی بدون خون ریزی کودتا کرده و یک هئیت شش نفره تحت شورای امنیت ملی جهت اداره کشور و اجرای قانون اساسی جدید تشکیل می شود. این مرحله می توان به نظریه هانتینگتون تعمیم داد زیرا هانتینگتون می گوید علت دخالت ارتش نه علل نظامی بلکه علل سیاسی می باشد. ما در این مرحله از دخالت ارتش در ساختار حکومت ترکیه شاهد هستیم که به دلیل ضعف نهادهای سیاسی ترکیه از تصمیم گیری در مورد کشور، و کشور را به ورطه تجزیه بردن به دلیل ضعف سیاسی، سیاسیون شاهد دخالت ارتش می باشیم.

از سال 1983 به بعد در ترکیه تنها احزابی حق شرکت در انتخابات را داشتند که قبلاً به تأیید شورای امنیت ملی رسیده باشند. و بر اساس یک ماده قانون جدید تنها حزبی می توانست به مجلس راه پیدا کند که بیست نماینده را به مجلس فرستاده باشد در این ما شاهد یک شبه دموکراسی در ترکیه می باشیم.

با روی کار آمدن تورگوت اوزال از حزب مام میهن و انجام یک سری اصلاحات اجتماعی،اقتصادی و پیرو آن سیاسی، تلاش شد تعادلی میان روند غرب گرایی و فرهنگ سنتی در جامعه برقرار شود.و در سال 1989 شاهدیم که با برکناری ژنرال کنعان اورن از رئیس جمهوری تورگوت اوزال به رئیس جمهوری ترکیه می رسد. او اعتقاد داشت که ترکیه باید پل اقتصادی میان غرب و خاورمیانه باشد و اساساً سیاست خارجی ترکیه باید به غرب تمایل یابد. از این دوره تا زمانی که نجم الدین اربکان در سال 1995 دولت تشکیل می دهد ما شاهد حضور مستقیم نظامیان در ظاهر در ساخت دولت نیستیم ولی دخالت ها به صورت فشار غیر مستقیم می باشد. ولی دوباره در سال 1997 شاهد دخالت غیر مستقیم نظامیان هستیم ( از طریق شورای امنیت ملی ) که با فشار آوردن به دولت اربکان (دولتی را که تفکر اسلامی روی کار آمده بود را نیز مجبور به استعفا کرد.) استعفا دادن دولت اربکان در 18 ژوئن 1997 و همچنین در دادگاه قانون اساسی در 16 ژنوایه 1998 دادگاهی علیه اربکان و حزب او برگزار کرد در این دادگاه اربکان و شش تن از با سابقه ترین اعضای حزب به مدت 5 سال از هرگونه فعالیت سیاسی محروم شدند و همچنین دادگاه رأی به انحلال حزب اربکان ( حزب رفاه ) داد. تا امروز که شاهدیم حزب عدالت و توسعه نیز با همین مشکل روبرو می باشد که با اتهاماتی که به این حزب وارد می شود این حزب و دولت هم در معرض خطر دخالت نظامیان چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق دادگاه قانون اساسی ترکیه می باشد.

تشکیلات حکومتی در ترکیه :

تشکیلات حکومتی در ترکیه بر اساس سیستم تفکیک قوا می باشد که به ترتیب زیر می باشد :

1. قوه مجریه
طبق قانون اساسی ترکیه قوه مجریه توسط رئیس جمهور و شورای وزیران اداره می گردد و رئیس جمهور رئیس قوه مجریه می باشد
2. شورای وزیران
شورایی مرکب از نخست وزیر و وزیران می باشد
3. شورای امنیت ملی
این شورا متشکل از نخست وزیر، رئیس ستاد مشترک ارتش(عالی ترین مقام نظامی در ترکیه)
4. قوه مقننه
بر اساس قانون جدید در ترکیه تنها یک مجلس قانونگذاری به نام مجلس ملی مرکب از 550 نماینده برای یک دوره 5 ساله.
5. قوه قضائیه
قوه قضائیه در ترکیه به وسیله دادگاههای مستقل اعمال می گردد. قضات در قضاوت مستقل عمل می کنند.
6.دادگاه قانون اساسی ترکیه
این دادگاه در سال 1961 تأسیس گردید وظیفه این دادگاه تطبیق موارد قانونی با قانون اساسی می باشد ( این دادگاه متشکل از 9 عضو دائم و 4 عضو علی البدل می باشد. )
7.دیوان کشور
8. دادگاه عالی نظامی
9. شورای عالی قضاوت و دادیاران
10. دادگاه های نظامی
11. شورای ایالتی
12. شورای دیوان عالی

قسمت سوم
ارتش و نظامیان در ترکیه

جایگاه و ساختار نظامیان در ترکیه :

بر طبق قانون اساسی ترکیه فرمانده نیروهای مسلح شخص رئیس جمهور می باشد . رئیس ستاد مشترک فرمانده نیروهای مسلح در زمان جنگ می باشد و وظایفی را به عنوان رئیس ستاد مشترک از طرف رئیس جمهور اجرا می نماید. رئیس ستاد مشترک به وسیله کابینه منصوب و به وسیله رئیس جمهور تأیید می شود. رئیس ستاد مشترک در اعمال و وظایف خویش به شخص نخست وزیر پاسخگو خواهد بود. همچنین رئیس ستاد مشترک بر نحوه فعالیت چهار نیروی زمینی، هوایی، دریایی و ژاندارمری در ترکیه نظارت دارد.
همچنین باید ذکر شود که پست وزارت دفاع در ترکیه یک پست سیاسی می باشد و پست نظامی محسوب نمی شود ولی این نکته باید ذکر کنم که معاون وزیر دفاع باید یک ژنرال ارتش باشد. وظایف وزارت دفاع در ترکیه لجستیکی می باشد و نقشی در تصمیم گیری سیاست نظامی کشور(دفاعی یا تهاجمی) ندارد.

نیروهای مسلح ترکیه که به ترکی Turk Silahi Kuvvetleri نامیده می شود متشکل از نیروی هوایی، نیروی دریایی _گارد ساحلی، نیروی زمینی و ژاندارمری می باشد. که دارای 1195000 نفر پرسنل و سرباز می باشد. همچنین ارتش ترکیه دومین ارتش بزرگ عضو ناتو پس از ایالات متحده از لحاظ تعداد پرسنل و سرباز می باشد.

تعداد کل نیروهای مسلح ترکیه

* کادر ارتش کشور ترکیه : 645000 نفر + ( 550000 ) نفر ذخیره
* نیروی شبه نظامی : 120000 نفر که شامل پرسنل ژاندارمری می شود که در سه بریگاد تقسیم بندی شده اند
* نیروی زمینی : شامل 450000 نفر می باشد
* نیروی هوایی : شامل 58000 نفر می باشد
* نیروی دریایی : شامل 52300 نفر می باشد
در مورد سیاست نظامی ترکیه باید ذکر کنم که این کشور یک سیاست دفاعی اتخاذ کرده و سیاست دفاعی ترکیه بر این اساس این عقیده است که هر کسی صلح واقعی می خواهد باید برای دفاع از خود آماده باشد، پایه گذاری شده است.
جنگ هایی که ارتش ترکیه در آن شرکت داشته شامل جنگ های استقلال در سال های 1920 تا 1923 می شود که منجر به تشکیل جمهوری ترکیه گردید و علاوه بر این ترکیه در سال 1974 با اعزام نیرو به قبرس عملاً وارد جنگ با کشور قبرس و یونان شد و توانست بخشی از آن کشور را به اشغال خود درآورد که این اشغال تا کنون ادامه یافته است. شرکت ارتش کشور ترکیه در جنگ کره و همچنین همیاری کشورهای غربی در جنگ خلیج فارس در زمانی عراق به کویت حمله کرده بود. و نیز اعزام نیرو پاسدار صلح (به سازمان ملل ) در مناطق همچون سومالی و بوسنی هرزگوین نیز شرکت فعال داشته است.

همچنین در مورد برنامه دفاعی ترکیه این نکته باید ذکر شود که تأکید بر مدرنیزه کردن نیروهای مسلح و ایجاد صنایع دفاعی طرح ریزی گردیده است همچنین در این زمینه ایالات متحده و آلمان از تأمین کنندگان اصلی نیازهای اقتصادی و نظامی ترکیه می باشند. همچنین صنایع دفاعی ترکیه آغاز به تولید و مونتاژ جنگدهای F16 با همکاری ایالات متحده کرده است که در حال حاضر ترکیه توانایی تولید بدنه هواپیما و مونتاژ موتور جنگده های F16 را دارا می باشد. تأسیس یک مجتمع مونتاژ هلی کوپتر و کارگاه کشتی سازی نیروی دریایی که به تولید ناو محافظ و کشتی جنگی و ساخت زیر دریایی(با کمک آلمان) می پردازد.

نقش نظامیان در ترکیه کنونی از زمان تشکیل در سال 1923 و با توجه به اینکه خود آتاتورک هم نیز یک نظامی بوده و اینکه به طور کلی یک نقش قانونی نیز در قانون اساسی برای نظامیان تعیین شده است به جهت حفظ نظام لائیک این کشور و این مورد که نظامیان در این کشور در مواقعی به طور مستقیم دخالت داشته و یا حتی در مواردی هم که نیز دخالت مستقیم نداشته اند به صورت غیر مستقیم نیز دخالت داشته اند. می توان این گونه بیان کرد که در کشور ترکیه به جهت اینکه در اواخر دولت عثمانی ساختار های سیاسی ضعیف شده و با فروپاشی دولت عثمانی ضعیف تر شده و اینکه نظامیان ترک توانستند کشور را در زمان جنگ جهانی حفظ کرده و از تجزیه بیشتر جلوگیری کنند نظامیان در این کشور همیشه حق خود می دانسته که به این دلیل که در تشکیل ترکیه نوین نقش داشته پس به همین دلیل می تواند هر زمانی که می بیند آرمان های کمالیست به خطر افتاده مداخله کرده. پس می بینیم که نظامیان در این کشور برای خود نقش حافظ و وارث میراث آتاتورک تعیین کرده به طوری که ارتش ترکیه یک ارتش کاملاً لائیک می باشد.
در واقع آنچه که در ترکیه شاهد هستیم این موضوع است که مقامات نظامی سکولاریسم بسیار مهم تر از دموکراسی می دانند[6]. و همچنین ارتش ترکیه خود را ورای محدودیت ها، نقدها و انتقادهای عمومی می داند در واقع ارتش برای خود جایگاهی برتر از دولت محصول جامعه مدنی برای خود قائل است.

علل دخالت نظامیان در ترکیه :

انگیزه های دخالت ارتش سیاست پیچیده تر از انگیزه گروههای دیگر مثلا اتحادیه های کارگری یا کارفرمایی برای دخالت در حیات سیاسی است . دلیل این پیچیدگی را طبعا باید در ساخت ارتش جست. ( نظامی که در ارتش حکم فرما می باشد ) ارتش طبعاً طبقه یا قشر یا گروه اجتماعی و یا گروه حرفه ای داوطلبانه ای نیست بلکه جزیی از بوروکراسی دولتی به معنی وسیع است و در عین حال در درون خود متاثر از علایق گوناگون اجتماعی است. برای فهم انگیزه های ارتش در دخالت در زندگی سیاسی در وهله اول باید میان ایدئولوژی ارتش ( ایدئولوژی کمالیست در ارتش ترکیه ) و انگیزه های واقعی و پشت پرده تمیز قایل شد. معمولاً در همه جا ارتش ها علت دخالت خود در زندگی سیاسی را حمایت و دفاع از منافع عمومی و ملی اعلام می دارند .

كشورهايى مثل تركيه از جمله كشورهايى هست كه شاخصه هاى توسعه سياسى در آن چندان پيشرفت نكرده است؛ افكار عمومى و جامعه مدنى رشد و سامان پيدا نكرده اند؛ لذا در برابر دخالت ارتش در سياست مقاومت چندانى صورت نمى پذيرد. ( البته در سال های اخیر شاهد پیشرفت هایی بوده ایم ).

آنچه باعث شده نظامیان در ترکیه از سال 1960 به بعد هر ازگاهی کودتا کرده و یا بافشار غیر مستقیم دولت را مجبور به استعفا کرده این نکته که هنوز سیاسیون ترکیه به یک وحدت و یک کاسه شدن دست نیافته و همین ضعف ساختاری باعث شده که ارتش در ترکیه یک نقش مافوق قائل شده و هرازگاهی به بهانه به خطر افتادن نظام لائیک این کشور مداخله کرده و روند سیاسی در این کشور را به نفع خود تغییر دهد و تا زمانی که دولت مردان سیاسی نتوانند در این کشور حال چه اسلام گرا و لائیک به توافقی سازنده برسند این وضعت گهگاهی در ترکیه بروز کرده به طور میانگین هر 8 یا 10 سال یک مرتبه که ما امروز، بعد از سال 1997 (دولت اربکان) دوباره شاهد آن هستیم که حزب عدالت و توسعه تحت فشار ارتش بر دادگاه قانون اساسی، به دادگاه قانون اساسی احضار شده است و شکایتی بر علیه این حزب تنظیم شده است. یعنی در واقع ارتش ترکیه از سال 1985 دیگر مستقیم کودتا نکرد به این دلیل که گروههای اجتماعی بیشتری در عرصه سیاسی ظهور پیدا کرده و اجتماع نا همسان شده و دخالت ارتش را دشوار می کنند در چنین شرایطی میزان خشونت در یک کودتا کاهش پیدا می کند.

همچنین به این دلیل که درخواست عضویت این کشور در اتحادیه اروپا به خطر نیفتاده و همچنین به دلیل تحت توجه قرار گرفتن مسائل ترکیه در جهان بعد از جنگ سرد و از بین رفت آن نقشی که ارتش ترکیه در زمان جنگ سرد ایفا می کرد. ارتش هم به این دلیل که تحت اتهام به کودتا قرار نگیرد به صورت غیر مستقیم مداخله کرده به عنوان مثال ما در سال 1997 شاهدیم از طریق شورای امنیت ملی ترکیه با فشار وارد کردن به دولت اربکان دولت وی را مجبور به استعفا کرده و یا امروز در سال جاری شاهد هستیم که نظامیان از طریق دادگاه قانون اساسی سعی در ایجاد یک کودتا از طریق کانال قضایی بر علیه حزب عدالت و توسعه هستیم. ( کودتای قضایی )

به طور عمد ه از علل دخالت نظامیان در ترکیه را می توان این گونه بر شمرد که :

1. نقش استقلال طلبی که ارتش ترکیه برای خود در زمان جنگ های استقلال برای خود قائل است ( 1923هنگام اشغال قسمت های از ترکیه توسط متفقین ).
2. نقش تاریخی ارتش ترکیه چه در دوره عثمانی(در دوره عثمانی نوسازی در امپراتوری از ارتش آغاز شد.) و چه تشکیل جمهوری ترکیه.
3. ضعف ساختار ها و نهادهای دیگر (در مقابل سازمان ارتش).
4. توانایی سازماندهی بالای ارتش.
5. نقشی که ارتش پس از تشکیل جمهوری در راستای نوسازی این کشور ایفا کرد.
6. نقشی که به ارتش ترکیه در قانون اساسی این کشور داده شده ( حفظ کمالیست و لائیسیته در نظام جمهوری ترکیه ).
7. نقش ارتش در کنترل کشور در سال های بحرانی 1960 به بعد ( هرج مرج سیاسی در کشور و خطر تجزیه کشور ).
8. مهم تر بودن اندیشه سکولاریسم برای ارتش ترکیه از دموکراسی .
9. ارتش ترکیه خود را ورای محدودیت ها، نقدها و انتقادهای عمومی می داند در واقع ارتش ترکیه برای خود جایگاهی برتر از دولت محصول جامعه مدنی برای خود قائل است.
10. رابطه نظامی ارتش ترکیه با دولت های غربی .
11. نقشی که ارتش ترکیه در زمان جنگ سرد در ناتو ایفا می کرد ( در سال 1952 ترکیه به دلیل وحشت از هجوم شوروی سابق به ناتو پیوست که بعد از پیوستن نقش پشتیبان و سپر دفاع ناتو را در مقابل شوروی را برای غرب ایفا می کرد و این اهمیت ارتش ترکیه را برای غرب بالا برد. )
12. نگرانی همیشگی ارتش ترکیه از احزاب با گرایش های اسلامی در ترکیه.
13. موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ترکیه .
14. کاهش مشروعیت نظام سیاسی ( تغییرات در مشروعیت که این می تواند بر نقش سیاسی نیروهای مسلح اثر بگذارد.)
15. فرهنگ سیاسی ضعیف .
16. دولت هایی که در ترکیه روی کار می آیند، برخوردی متفاوت با ارتش داشته اند، برخی از آنها از اهمیت ارتش در بدنه قدرت کاسته اند، این در حالی است که برخی دیگر تمرکز بیشتری بر روی نقش ارتش داشته اند. گزینه دوم همواره در میان دولت های ترکیه طرفدار بیشتری داشته است. نمونه اخیر آن دولت نجم الدین اربکان است که با افزایش حقوق ارتش این کشور اعلام کرد که : « ارتش ترکیه نور چشم مردم این کشور است[7]» ( یعنی به عبارتی دولت هایی که در ترکیه به روی کار می آیند در اکثر آنها تمرکز بیشتر بر روی نقش ارتش داشته اند. )
17. ارتش ترکیه دخالت خود را جهت استقرار دموکراسی می داند اگرچه اقدامات ارتش ترکیه از سوی بسیاری اقدامی غیر دموکراتیک به نظر می آید اما از دید نظامیان ترک عملی جهت حفظ دموکراسی به شمار می رود.
18. نبود انسجام و سازگاری سازمان سیاسی .
19. فزونی مشارکت سیاسی ( معمولاً با اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در جوامعی که نظامیان نقش مهمی در آن ایفا می کنند موجب ناآرامی و هرج مرج می شود چرا که اکثریت فعالان اجتماعی در جایگاهی قرار دارند که مدیریت منسجمی ندارند در چنین خلاء سیاسی، گروهای اجتماعی در امور سیاسی مداخله می کنند و هر کدام از آنها سعی در پیاده کردن برنامه خود دارند در چنین شرایطی است که ارتش به کودتا متوسل می شود.
20. نقش واسطه ای که ارتش ترکیه برای خود برگزیده است .
21. استقلال سیاسی حقوقی ارتش
22. بحران استقلال طلبی کردها و جنگ مسلحانه آنها با دولت ترکیه
23. روابط متشنج این کشور با همسایگانش (یونان)

شکل های دخالت نظامیان :

ارتش ترکیه چه درست یا غلط نقش اجتناب ناپذیری در حیات سیاسی این کشور ایفا می کند ارتش این کشور نهادی است بسیار منسجم و یکپارچه و آنچه در ارتش ترکیه مهم است عاری از فساد[8] بودن ارتش ترکیه می باشد.
ارتش ترکیه خود را نه تنها ضامن امنیت ملت کشور ترکیه می داند بلکه حفاظت از ایده های مصطفی کمال آتاتورک را نیز از وظایف خود می داند. چنین نقشی برای ارتش یک کشور موجب بروز نگرانی می شود که آیا ترکیه می تواند تا زمانی که ارتش آن کشور حفاظت از قانون اساسی را برعهده دارد به یک نظام جمهوری کامل و یا یک دموکراسی کامل تبدیل شود یا همان شبه دموکراسی باقی می ماند؟

در مورد شکل های دخالت نظامیان در ترکیه باید ذکر کنم که این دخالت در طول تاریخ 85 ساله تشکیل ترکیه نوین ( 1923 ) تاکنون ارتش به شکل های زیر تقسیم می شود
الف : مستقیم
ب : غیر مستقیم 1. غیر مستقیم محدود
2. غیر مستقیم نامحدود

یعنی در کودتاهایی که تا کنون ارتش ترکیه چه به صورت مستقیم در سال های 1960 ، 1971 ، 1979و 1980 و 1997 انجام داده است ارتش ترکیه همواره به شکل های مختلفی کودتا کرده که یا به صورت مستقیم بوده و یا به صورت غیر مستقیم یعنی اگر در یک نظر کلی در مورد دخالتهای تمام ارتش های که تاکنون کودتا کرده است و قدرت را در دست گرفته اند به چهار قسم کلی تقسیم کنیم به شکل تقسیم بندی می شود :
1. ارتش در صحنه سیاسی کشور باقی می ماند و خارج نمی شود ولی به گروه های دیگر اجتماعی، سیاسی اجازه می دهد تا به طور گسترده کنترل امور را به دست بگیرند.
2. ارتش بلا فاصله از صحنه سیاسی خارج شده و قدرت را به گروه های اجتماعی واگذار می کند.
3. ارتش تا مدتی در قدرت باقی می ماند و به گروهای سیاسی اجتماعی اجازه فعالیت می دهد تا زمانی که این گروه ها بتوانند به ثبات سیاسی دست یافته بعد از آن ارتش از صحنه سیاسی خارج شود.
4. ارتش در صحنه سیاسی و قدرت باقی می ماند و به هیچ گروهی اجازه فعالیت نمی دهد.
آنچه در مورد ترکیه از موارد بالا می توان در نظر گرفت و کودتا های که تا کنون انجام داده است ارتش ترکیه همیشه برای خود یک نقش واسطه در نظر گرفته است. یعنی همان گزینه اول و در یک مورد کودتا گزینه سوم را شاهدیم. ارتش ترکیه با برگرداندن قدرت به دست غیر نظامیان از آن استفاده کرده است و به غیر نظامیان این اجازه را داده که زیر چتر یک رهبر جدید به حیات سیاسی خود ادامه دهند.
ولی این نکته را باید ذکر کرد که ارتش ترکیه همیشه نفوذ پشت پرده و یا نقش پشت پرده خود را از زمان تأسیس کشور ترکیه ایفا و حفظ کرده است. و فکر می کنم با توجه به رسوب این نقش در ساختار سیاسی حکومت این کشور در طول این 85 سال، این یک نقش دائمی برای ارتش ترکیه باشد.
در مورد علل کودتاهایی که تا کنون از سال 1960 در این کشور رخ داده است می توان به این علل بصورت خلاصه اشاره کرد :

1. کودتای ارتش در سال 1960 که طی آن برخی افسران ارتش کمیته وحدت ملی را علیه عدنان مندرس، سازمان دادند اما به جای استقرار حکومت نظامی قانون اساسی تازه ای را تدوین و در سال 1961 حاکمیت کامل غیر نظامیان را بر قرار کردند ( با وجود ریاست جمهوری نظامیان تا سال 1989 ولی دولتها را به غیر نظامیان تحویل دادند )
2. دومین کودتا در سال 1971 اتفاق افتاد و نظامیان، کودتایی روی کاغذ انجام دادند و از پارلمان خواستند کابینه ای مرکب از بوروکرات های غیر نظامی اما وفادار به نظامیان را تأیید کند.
3. سومین کودتا در سال های 1979 و 1980 بود که ارتش علیه تروریسم خیابانی، خطر تجزیه کشور و بن بست انتخابات پارلمانی کودتا کرد ولی با تغییر قانون اساسی و ایجاد دو حزب سیاسی به رهبری یک افسر بازنشسته و یک بوروکرات منتقد سعی کرد نوعی دموکراسی هدایت شونده ایجاد کند و همین نظام سیاسی به بازگشت دموکراسی منجر شد.
4. هر چند به نظر می رسد که ارتش ترکیه پس از نیمه دوم دهه 1980 به این نتیجه رسید که به طور غیر مستقیم در سیاست دخالت نکند اما در سال 1997 زمانیکه حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان قدرت را در ترکیه در اختیار داشت، در پی هشدار و فشار نظامیان( از طریق شورای امنیت ملی ترکیه کودتای غیر مستقیم انجام دادند ) مجبور به استعفا شد.
5. در مورد پنجم که هنوز رخ نداده است و زمزمه آن در حال شنیدن است و به کودتای قضایی نظامیان معروف شده است البته باید ذکر کنم که فعلاً نظامیان نقش فعالی ندارند بلکه نقش پشت پرده را ایفا می کنند. در این پرونده که در مورد حزب عدالت و توسعه می باشد. و در 14 مارس 2008 دادستان کل ترکیه عبدالرحمان یالچینکا پرونده ای با ادعانامه ای 162 صفحه ای علیه حزب عدالت و توسعه که در آن این حزب و رهبران آن به نقض اصول سکولاریسم که در دو ماده قانون اساسی تعریف شده است متهم می ساخت. ارتش در حال حاضر منتظر رای دادگاه قانون اساسی می باشد تا اقدامات لازم را پس از اخذ رای دادگاه روی صفحه سیاسی ترکیه بنگارد.
رأی دادگاه می تواند به این چهار(سناریو) صورت زیر باشد :
الف : بستن کامل حزب و ممنوع الفعالیت کردن 71 نفر از اعضای بلند پایه حزب
ب : بستن حزب بدون ممنوع سازی اعضای حزب شامل رئیس جمهور و نخست وزیر
ج : مجازات جزئی همچون قطع کمک های دولتی
د: خودداری از بستن حزب اما ممنوع ساختن اعضای حزب از سیاست برای 5 سال

به هر حال به طور کلی دخالت نظامیان در کشور ترکیه را می توان در نظریات این اندیشمندان گنجاند که هر کدام از نظریات بخشی از دخالت ها یا بخشی از شیوه های مختلفی که نظامیان در کشور ترکیه دخالت کرده را در بر می گیرد.

نظریه فاینر

فاینر[9] در کتاب خود مرد سوار بر اسب : نقش ارتش در سیاست (1962) که در گونه شناسی کلاسیک خود پنج شکال متفاوت، یعنی دو شکل مستقیم و دو شکل غیر مستقیم و یک شکل دو گانه از حکومت و رژیم نظامیان را مورد شناسایی قرار می دهد، مشهود می باشد
معمول ترین شکل سلطه نظامی مستقیم عبارت است از حکومت آشکار نظامیان توسط یک شورای نظامی یا یک دولت نظامی که در آن افسران نظامی عمده به مقام رئیس کشور و یا وزرای حکومت منصوب می شوند نوع شبه مدنی آن سلطه مستقیم نظامی از این جهت که خود را در پوشش (فرضی) حمایت از غیر نظامیان و یا در هیأت نهادهای مدنی پنهان می سازد، از نوع کاملاً مستقیم متفاوت می باشد. ویژگی های مدنی چنین رژیمی حتی ممکن است شامل یک حزب سیاسی پشتیبان باشد لیکن همه نهاد های مدنی رژیم تنها ظواهر و ساز برگ های مدنی هستند که از ارتش نشأت گرفته و به آن وابسته اند. ما این نظریه در مورد ترکیه می توانیم حد فاصل کودتا های 1960 تا سال 1985 در نظر بگیریم.
اما نوع غیر مستقیم که خود باز به دو نوع 1. غیر مستقیم و محدود 2. غیر مستقیم و نامحدود تقسیم می شود
1. نوع غیر مستقیم و محدود که در ان ارتش به طور متناوب و فقط برای تأمین اهداف محدود، حکومت را در اختیار می گیرد.
2. نوع غیر مستقیم و نامحدود که درآن ارتش همواره کلیه فعالیت های حکومت غیر نظامی را تحت کنترل و نظارت خود دارد.
باز می بینیم که در نوع غیر مستقیم محدود و یا نامحدود این را در ترکیه از سال 1960 تاکنون شاهد هستیم.
فاینر همچنین در کتاب خود به تمایزی اساسی نیز اشاره می کند که بیشتر به نقش ارتش به عنوان سازمان حاکم مربوط می گردد تا ساختار آن، به اعتقاد وی ارتش به مثابه سازمان حاکم به دو شیوه کاملاً متفاوت ممکن است پاسداری منافع ملی را وظایف خود بداند


الف : با حکمیت یا وتو امور سیاسی غیر نظامی که منافع ملی را تهدید می کند
و یا
ب : در صورت لزوم به دست گرفتن فرمانروایی کشور و طرح و اجرای یک برنامه سیاسی نسبتاً کامل تحت اقتدار ارتش.

نظریه پرل موتر

پرل موتر نیز در سال 1974 تمایز بسیار مشابهی بین دو گونه ارتش پره تورین یعنی نوع داور و حاکم [10]) یا سلطه گر) قائل شد، سپس موتر این موضوع را در کتاب جامع خود در مورد ارتش های حرفه ای، پره تورین و انقلابی، تحت عنوان ارتش و سیاست در عصر مدرن ( 1977)، تشریح نمود.

ویژگی های عمده ارتش نوع داور از نظر پرل موتر عبارتند از :
1. پذیرش نظم اجتماعی
2. تمایل به بازگشت به پادگان ها پس از حل فصل منازعات
3. فقدان سازمان سیاسی مستقل و عدم تمایل برای به حداکثر رساندن سلطه و نفوذ ارتش
ویژگی عمده ارتش نوع حاکم از نظر پرل موتر عبارتند از :
1. عدم پذیرش نظم موجود و به چالش کشیدن مشروعیت آن
2. عدم اعتماد به حکومت غیر نظامی و عدم تمایل به بازگشت به پادگان ها
3. برخورداری از یک سازمان سیاسی و تمایل برای افزایش سلطه و نفوذ ارتش
پرل موتر همچنین به دوگونه فرعی اشاره می کند که با توجه به نقش یا هدف ارتش قابل توصیف می باشد یعنی گونه فرعی ضد سنت گرای (رادیکال یا اصلاح گر) و گونه فرعی محافظه کار ضد رادیکال.
باید اشاره کنم که نظریه پرل موتر در مورد ترکیه را در دسته دوم (ویژگی ارتش نوع حاکم ) تا حدودی می توان گنجاند.

نظریه نوردلینگر

نورد لینگر در کتاب خود یعنی نظامیان در سیاست: کودتاها و دولت های نظامی که همزمان با کتاب پرل موتر در سال 1977 انتشار یافت گونه شناسی جدیدی از « پره توریانیسم » که شامل نمونه های دیگری از مقوله رژیم های نظامی نوع حاکم بود ارائه کرد. در گونه شناسی نورد لینگر قدرت ارتش در چنین رژیمی به بالا ترین حد خود می رسد در این جا ارتش نه تنها حکومت را کنترل می نماید، بلکه بر رژیم استیلا دارد و گاهی اوقات از طریق ایجاد ساختار های بسیج می کوشد بخش وسیعی از حیات سیاسی اقتصادی و اجتماعی جامعه را نیز در کنترل خود بگیرد. ضرورت ایجاد تحولات گسترده و دامنه دار به منظور نیل به اهداف جاه طلبانه ای که مستلزم باقی ماندن ارتش برای مدت نامعلوم در قدرت می باشد، به نظر می رسد تعبیر نوردلینگر از رژیم نظامی نوع حاکم، شباهت بسیاری با دیدگاه پرل موتر داشته باشد. با این حال نورد لینگر به این نکته مهم نیز توجه داشت که رژیم های نظامی نوع حاکم نسبتاً کمیاب هستند « یعنی تقریباً 10% از کلیه موارد مداخله ارتش را در سیاست در بر می گیرند »
اگر بخواهیم نقش نظامیان ترکیه در این قالب بگنجانیم که اگر در نظر بگیریم که از زمان تشکیل جمهوری ترکیه در این 85 سال همواره نظامیان حتی در مواردی که دخالت مستقیم نداشته و دخالت به صورت غیر مستقیم بوده است می توان ترکیه در این نظریه گنجاند که همواره نظامیان دخالت داشته و دارند و نیز بر رژیم نیز استیلا دارند. ولی اگر به گونه ای دیگر به نقش نظامیان ترک بنگریم نظریه نوردلینگر در مورد ترکیه نمی گنجد.

نظریه هانتینگتون

اثر کلاسیک هانتینگتون در سال 1968 تحت عنوان « نظم سیاسی در جوامع دستخوش تحول و یا سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی » متضمن مشهورترین تبیین از نقش هایی است که رژیم های نظامی به مرحله اجرا در می آورند. با این حال، نظریه و گونه شناسی کتاب فوق در خصوص « پره توریانیسم» عملاً به جوامع پره تورین اشاره دارد تا رژیم های پره تورین هر کدام از سه گونه متفاوت جامعه پره تورین هر کدام از سه گونه متفاوت جامعه پره تورین با سطح خاصی از مشارکت سیاسی در پیوند می باشد :
* نوع الگارشیک با سطح پایین مشارکت سیاسی
* نوع رادیکال طبقه متوسط با سطح متوسط
* نوع توده ای با سطح بالایی از مشارکت سیاسی همراه است
همچنین در هر یک از جوامع یاد شده، ارتش نقش متمایز و منحصر به فردی ایفا می نماید.
هانتینگتون[11] به طور کلی می گوید از مهمترین علتهای دخالت نظامیان در سیاست نه علل نظامی بلکه علل سیاسی هستند و این دخالت نه به ویژگی های اجتماعی و سازمانی دستگاه نظامی، بلکه به ساختار سیاسی و نهادی جامعه ارتباط دارد. در حقیقت فقدان یا ضعف نهادهای سیاسی کارآمد از مهمترین علتهای دخالت نظامیان در سیاست محسوب می شود.
در مورد ترکیه که آیا در نظر هانتینگتون می گنجد یا نه باید گفت که ترکیه در فاصله سال های قبل از 1960 تا 1985 در نظر هانتینگتون می گنجد ترکیه این سال ها به دلیل ضعف ساختارهای سیاسی ونیز ضعف نهادهای سیاسی و اجتماعی در کنترل کشور یا در کنترل قدرت در کشور باعث شد که راه کودتای نظامیان باز شده و اساساً شاهد باشیم که اولین کودتای نظامی در ترکیه در سال 1960 رخ دهد.


نتیجه گیری :

در پایان می توان به این شکل بیان کرد که آنچه صاحبان قدرت سیاسی و نظامی در کشور ترکیه در جایگاه اقتدار به نمایش آن می پردازند چه در جنبه ارزشی و چه در جنبه رفتاری نمایشگر آن واقعیاتی است که جامعه این کشور پراکنده می باشد و اشاعه دارد.البته میزان عمق و گستردگی آن می تواند فراوان و یا اینکه محدود و کم عرض و کم عمق باشد. اما آنچه که هیچ وقت نمی توان انکار کرد این است که این واقعیاتی هستند که جامعه ترکیه به طور روزمره آنها را تجربه می کند . صاحبان قدرت نمی توانند فعالیت ها و اقدامات خود را سامان دهند مگر آنکه بستری مناسب در جامعه برای تحقق آنها وجود داشته باشد. رهبران یا صاحبان قدرت در خلاء تصمیم گیری نمی کنند چرا که آنها هم در خلاء هم زندگی نمی کنند.
آنچه که جامعه ترکیه به شدت با آن روبرو است این موضوع است که این جامعه به شدت پراکنده است و فضای ذهنی به وسعت فراوان غیر منسجم می باشد. در کشور ترکیه هنوز یک کاسه شدن عملکردها و وظایف شکل نگرفته است و به همین جهت هر زمان ترازوی قدرت در این کشور به سوی یک بخش خاص حرکت کند او به سرکوب می پردازد.
« روسو و هانتینگتون معتقدند محرکی که سبب می شود تا ارتش یک کشور در امور سیاسی آن دخالت کند به گذشته و تاریخچه ارتش آن ارتباطی ندارد بلکه برهم کنش ارتش با سیستم سیاسی در ارتباط است »
نقش واسطه ارتش ترکیه که برای خود در نظر گرفته است باعث شده که هر از چند گاهی ارتش مداخله کرده تا قدرت را به دست گرفته تا قوانین را تغییر دهد و مهره های قدرت را جابجا کند هدف ارتش افزایش قدرت نیست زیرا پس مدتی کوتاهی قدرت را در این کشور به غیر نظامیان واگذار می کند اما همچنان بر روی دولت تأثیر گذار است هدف ارتش همین تأثیر گذاری می باشد. کودتا برای ارتش ترکیه که برای خود نقش واسطه برگزیده است راه حل آخر می باشد زیرا در گزینه های اول سعی می کند که با فشار بر نهادهای مختلف به نقش خود بپردازد. حال چرا ارتش ترکیه از سال 1985 به بعد دیگر به خیابانها نیامده و از طریق فشار غیر مستقیم دست به نوعی کودتای پنهان زده به این دلیل می باشد که با افزایش درجه پیچیدگی های اجتماعی سدی است برای نمایش قدرت ارتش زمانی که گروههای اجتماعی بیشتری در عرصه سیاسی ظهور پیدا می کنند اجتماع ناهمسان و پراکنده شده و دخالت ارتش را دشوار می کنند در چنین شرایطی میزان خشونت در یک کودتا کاهش پیدا می کند. ارتش ترکیه نیز چنین نقشی دارد( از سال 1985 به بعد).
ارتش در ترکیه بر طبق قانون اساسی محافظ نظام لائیک و اندیشه کمالیست می باشد آنچه ما در ترکیه شاهد هستیم این بوده که در طول عمر 85 ساله این کشور ارتش به بهانه های ضعف ساختارهای سیاسی و همچنین تخطی دولتها از قانون اساسی و زیر پا گذاشتن نظام لائیک در این کشور هر از چندگاهی وارد صحنه سیاسی شده است.
آنچه که تاریخ ترکیه به روشنی تمام به نمایش گذاشته شده است این واقعیت است که برتری مقطعی هریک از نهادها ( سیاسی ها _ نظامی ها ) برای هریک از دو قطب این بازی به معنای پیروزی و نابود ساختن طرف مقابل نباید قلمداد کرد. اساساً هیچ موقع طرف پیروز در کشور ترکیه طرف مغلوب را نابود نکرده است. اما باید این نکته را یاد آورم شوم که تا زمانی که دو دستگی و شکاف ارزشی و دیدگاهی بنیادی بین نخبگان (نظامی _ دولتمرد سیاسی لائیک با دولتمردسیاسی اسلامی ) وجود دارد و ارتش نیز برای خود نقش واسطه و محافظ آرمان در نظر گرفته و تا هنگامی که توده ها نیز به همزیستی هنجاری در شکل تعاملی و تکاملی آن دست نیافته اند داستان موش گربه بازی در این کشور ادامه دارد. ( یعنی ما همچنان شاهد دخالت نظامیان چه مستقیم یا غیر مستقیم در صحنه سیاسی هستیم و همچنین به توافق نرسیدن دولتمردان سیاسی لائیک و اسلام گرا باعث می شود که خود زمینه و راه نفوذ نظامیان را باز باشد. )


منابع

هانتینگتون، سموئل. سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی ، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر علم، چاپ سوم 1382.
اغصان، علی رحیق. دانش نامه علم سیاست، تهران، انتشارات فرهنگی صبا، 1384 .
بروکر، پل. رژیم های غیر دموکراتیک، ترجمه علیرضا سمیعی اصفهانی، تهران، کویر، 1384.
ترکیه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
ازغندی،علیرضا. ارتش و سیاست ، تهران، قومس، چاپ سوم 1382
دلاوری،رضا. ج درس ارتش و سیاست،تابستان 1387(http://www.delavari46.blogfa.com)
مقالات (نمایه)
اطهری، اسدالله. ارتش و اسلام گرایان دو نیروی اجتماعی.
آتاتورک، رهبر ترکیه درگذشت و حال، نشریه ترجمان سیاسی، مترجم ر.علی اکبرپور ، صفحه 27
جباری، علی. ارتش و سیاست، مجله صف، شماره145و 146 ( دی و بهمن 1370 ) ص 24
پایان نامه :
سلیمانی درچه، مهدی. نظام بین الملل ارتش و سیاست : نقش نظامیان در ترکیه، دانشگاه شهید بهشتی، تیر ماه 1379
نشریات
حافظیان، محمدحسین، کودتی قضایی، مجله شهروندامروز ، شماره 54 ،ص 53
دهشیار،حسین، گسل نخبگان، مجله شهروند امروز، شماره 54، ص 55
منابع اینترنتی
http:\\fa.wikipedi.org
http://irdiplomacy.ir/modules/articleportal/phtml/articleprintversion.html.php/lan
ارتش،شاه صفحه شطرنج ترکیه

http://irdiplomacy.ir/modules/articleportal/phtml/articleprintversion.html.php/lan
وقتی سکولارها نمی خواهند

www.iras.ir/default_view.asp?
افول قدرت ارتش ترکیه

http://www.did.ir/


پیوند:

[1] . علی جباری، ارتش و سیاست، مجله صف، شماره 145و 146 (دی و بهمن)، ص 24 .
[2] . سموئل هانتینگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، چاپ سوم، مترجم محسن ثلاثی (تهران : نشر علم، بهار 1382) ص 281.
[3] . همان، ص 326
[4] . جمهوری ترکیه،پاییز 86،تهران، دفتر مطالعات سیاسی
5{5}.. او درسال ۱۸۸۰ میلادی در شهر تسالونیکی در شمال یونان فعلی، که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، به دنیا آمد. در ابتدا وارد ارتش عثمانی شد و در طرابلس لیبی با ایتالیائی‌ها جنگید؛ او در جنگ‌های بالکان به سمت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگه داردانل و شبه جزیره قالیبولی در برابر انگلیسی‌ها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. او سپس در جبهه روس نبرد کرد. در اواخر سالهای جنگ اول جهانی که ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب ویونان از شرق بود. آتاترک رهبری جنگهای چریکی رهایی بخش را به عهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول که مردم ترکیه از بی کفایتی خلیفه عبدالحمید اول و نظام عثمانی و شکست آن در جنگ به تنگ آمده بودند. آتاترک رهبری قیام علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را به عهده گرفت. و درسال ۱۹۲3 ترکیه مدرن با نظام جمهوری توسط ملی گرایان و گروه‌های مبارزه بر علیه اشغال بر پا شد. آتاترک از آن تاریخ تا سال ۱۹۳۵ رئیس جمهور ترکیه بود.
از جمله اقدامات مهم آتاترک در ترکیه : ترویج ملی‌گرایی ترک، جداکردن دین از سیاست، قانونی کردن حق برابری زنان با مردان و تغییر خط عربی به خط لاتین به منظور ترویج سوادآموزی بود. مصطفی کمال آتاترک درسال ۱۹۳۸ میلادی درگذشت. آرامگاه او (معروف به آنت کابیر) در شهر آنکارا قرار دارد.
گفته معروف آتاتورک که شعار ملی ترکیه شده‌است: Ne Mutlu Türküm Diyene. یعنی: چه خوشبخت است آنکه بگوید من تُرکم.


[6] . دکتر سید اسدالله اطهری،ارتش و اسلام گرایان دو نیروی اجتماعی دریک نظام، نمایه
[7] . ارتش،شاه صفحه شطرنج ترکیه www.irdiplomacy.ir
[8] . ارتش،شاه صفحه شطرنج ترکیه www.irdiplomacy.ir
[9] . پل بروکر، رژیم های غیر دموکراتیک، چاپ دوم، مترجم علیرضاسمیعی اصفهانی (تهران : نشر کویر،1384) ص 78
[10] . Arbitrator and ruler types
[11] . سموئل هانتینگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، چاپ سوم، مترجم محسن ثلاثی (تهران : نشر علم، بهار 1382) ص 281.
تهیه و تدوین : حسین ابراهیم نیا دانشجوی علوم سیاسی

هیچ نظری موجود نیست: