رد شدن به محتوای اصلی

قاهره- آنکارا؛ از دوستی تا دشمنی/ ترکیه در اوج بحران تنها ماند




هنگامی که تحولات، جهان عرب را درنوردید کسی تصور نمی‌کرد عمق تحولات سبب شتاب همگرایی -واگرایی‌ در منطقه شود به گونه ای که یک روز در یک محور و روز دیگر در تضاد و مقابل آن محور قرار گیرند؛ این مصداق دقیق روابط ترکیه و مصر است از روزی که دستی واحد بودند تا به امروز که دستی قطع‌شده به حساب می آیند.
چینش منطقه‌ای با گذشت سه سال از تحولات عربی دائماً سیال و در حال تغییر بوده است؛ در همین زمان کوتاه اخیر خصوصاً پس از رفع سایه حمله نظامی به سوریه کشورهای متحد علیه سوریه دچار واگرایی شده‌اند که نمونه آن اخراج سفرای ترکیه و مصر از کشور یکدیگر هست. 
ترکیه و شخص آقای اردوغان که به عقیده صاحب‌نظران در رفتارهای تبلیغاتی گوی سبقت را حتی از رهبران جهان عرب ربوده، در اولین سفر خود به مصر، به زبان عربی خطاب به استقبال‌کنندگان گفت: "سلام بر مصر، سلام بر جوانان مصر"» و اعلام کرد که «"مصر و ترکیه دستی واحد در منطقه هستند". به نظر میرسد اردوغان با اقدامات تبلیغاتی‌اش رویا و سودای رهبری خاورمیانه را داشت؛ رویایی که پروژه آن از اجلاس داووس آغاز شد.
عدالت و توسعه سعی داشت با سیاست دوری از اسرائیل در کوتاه مدت به بازتعریف روابط خود با جهان عرب و در بلندمدت با اسرائیل بپردازد؛ در این میان بی‌ثباتی و وضعیت سیال در مصر می توانست موقعیتی فراهم آورد که نقش رهبری در توافق میان اسرائیل و اعراب را بر عهده گیرد؛ از سوی دیگر با شدت گرفتن بحران سوریه، ترکیه فرصت را مغتنم شمرده تا خود را بیش از پیش به اعراب نزدیک نماید به خصوص اینکه در جغرافیای سیاست خارجی ترکیه، سوریه و مصر همواره سد راه سیاست‌ها بودند و ترکیۀ خشنود از اخوان‌المسلمینِ مصر، هیچ‌گاه خواهان یک مصر پر قدرت با قابلیت مانور به عنوان بازیگر منطقه‌ای نبوده است؛ بلکه ترکیه بیشتر شادمان از این مسئله بود که با قدرت گیری اخوان، پازل رهبری او بر جهان عرب تکمیل می‌شود. 
اما پازلی که توسط رهبران حزب عدالت توسعه چیده شده بود چند متغیر را نادیده انگاشته‌ بود؛
نخست اینکه ترکیه هیچ‌گاه در میان اعراب خصوصاً اعراب خلیج‌فارس مورد اطمینان واقع نمی‌شد؛ گرچه در بحران سوریه به هم نزدیک شدند ولی ریشه‌های فکری رهبران عدالت و توسعه در تضاد کامل با پادشاهی‌های عربی منطقه است.
دوم اینکه ترکیه خود را در رقابت با عربستان سعودی قرار داده بود. هرچند پس از تحولات عربی (موضوع سوریه) منافع راهبُردی این دو کشور در یک راستا قرار گرفته بود؛ ولی عربستان سعودی هیچ‌گاه حاضر نیست داعیه رهبری خود را با ترکیه تقسیم نماید. 
سوم اینکه نزدیکی بیش از پیش شخص آقای محمد المرسی به ترکیه خوشایند عربستان سعودی و پادشاهی‌های عرب نبود که به شکل سنتی در مصر نفوذ داشتند.
و نکته آخر اینکه ترکیه بدون توجه به فضای درونی جامعه مصر که علیه اخوان‌المسلمین در حال شکل‌گیری بود در حال چینش پازل خود در خلأ بود. هرچند اقدام ارتش در مصر با ادعای حمایت از مردمِ مخالف اخوان در هر حال یک کودتا بود، ولی ترکیه باید به واقعیتی داخلی روی‌داده توجه می‌نمود و با توجه به آن ‌تصمیماتی اتخاذ می‌کرد. لذا عدم توجه حزب عدالت توسعه و دخالت در امور داخلی مصر در نهایت منجر شد که دولت موقت مصر تصمیم به اخراج سفیر ترکیه بگیرد.
از سوی دیگر باید چند متغیر را از سوی مصر نیز دخیل دانست:
نخست، ارتش در مصر قدرت را تحت اختیار دارد؛ ارتشی که به شکل سنتی نیز از سوی عربستان سعودی حمایت می‌شود. حمایتی که در فردای کودتا، عربستان اولین کشوری بود که این اقدام را به رسمیت شناخت و همچنین در این مدت زمان 12 میلیارد دلار به همراه امارات متحده عربی کمک نموده است.
دوم، مصر که در این مدت زمان بسیار از لحاظ تأثیرگذاری در منطقه تضعیف شده، قصد داشت اقدامی در راستای حفظ اعتبار خود انجام دهد تا به دخالت‌های آنکارا پاسخی محکم بدهد.
سوم، سفر هفته گذشته وزیر امور خارجه روسیه به مصر است که باید به آن توجه ویژه نمود.
لیکن با توجه به سرعت و شتاب تحولات در منطقه باید منتظر شکل‌گیری همگرایی و واگرایی جدیدی دیگری باشیم و با نظر به وضعیت مبهم و عدم ثبات داخلی در مصر نباید در کوتاه مدت امیدی به آغاز مجدد روابط مصر و ترکیه داشت.
در واقع مصر در این میان هم گرفتار ضعفی مضاعف شده و هم به عرصۀ رقابت برای دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای. کشور بحران زدۀ مصر هنوز این توانایی را ندارد که سیاست خارجی فعال و تأثیرگذار در پیش بگیرد. از سویی استراتژی «عمق راهبردی» در سیاست خارجی ترکیه تحت تأثیر متغیرهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای قرارگرفته و با بحران روبرو شده است؛ لذا باید به دنبال باز تعریف استراتژی جدید در سیاست خارجی خود باشد؛ در همین راستا شاهدیم که پس از واگرایی در روابط با جمهوری اسلامی ایران در اوج تحولات جهان عرب هم اکنون این هدف به همگرایی تبدیل شده است. چرا که ترکیه با وجودی که قصد داشت نقاب پیروزی در منطقه را بر چهره بزند ولی اکنون در میانه بازی تنها مانده است.

پژوهشگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

امپریالیسم از دیدگاه مورگنتا

امپریالیسم از دیدگاه هانس جی مورگنتا کلیات تحقیق طرح مسئله : در این تحقیق برآن هستم که به چگونگی و چیستی واژه امپریالیسم از دیدگاه هانس جی مورگنتا بپردازیم و از این دیدگاه به تعریف این واژه و سوالات اصلی و نیز فرضیه این نوشته پاسخ دهیم. بر این اساس با مد نظر قرار دادن روش مطالعه کتابهای مختلف در این زمینه و مراجعه به مقالات و رویکردی نقلی به توصیف و نقد این واژه و روشن ساختن ماهیت آن بپردازیم و از یک سو با به تصویر کشیدن امپریالیسم، انگیزه ها و اهداف آن و اینکه چگونه یک سیاست امپریالیستی را شناسایی کنیم به عبارت دیگر در این تحقیق به دنبال این هستیم و سعی کردیم که واژه امپریالیسم را برای خوانندگان به طور علمی شرح و توضیح دهیم بدین منظور یک سوال اصلی طرح کردیم و در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش فرضیه ذیل را طرح کردیم. سؤال اصلی : البته قبل از اینکه سؤال اصلی را مطرح کنیم که واقعاً امپریالیسم و سیاست امپریالیستی چگونه است و به چه نحوی قابل شناسایی است ؟ بهتر است نخست ببنیم که امپریالیست چه نیست ! آیا امپریالیسم به قدرت و ایدئولوژی نیاز دارد و از اینکه از وضع موجود ناراضی است دست به اقدامات امپر...

جرمی شی یر مر

جرمی شی یر مر تحصیلات خود را در مدرسه اقتصادی لندن انجام داد. دکترای او درباره اندیشه سیاسی فریدریش فون‌هایک بود که موفق به دریافت جایزه از انجمن مطالعات سیاسی بریتانیا گردید. وی ۸ سال نیز به سمت استادیاری زیر نظر پروفسور کارل پوپر در گروه فلسفه کار می‌کرد. سپس به تدریس فلسفه در دانشگاه ادینبورگ و نظریه سیاسی در دانشگاه منچستر پرداخت. جرمی شی یرمر همچنین مدتی مدیر مرکز مطالعات سیاسی لندن بود و عضو ارشد پژوهش ومدیر موسسه مطالعات انسانی بود. وی همچنین دانشیار پژوهشی در دانشگاه جورج میسون می‌باشد. از سال ۱۹۹۲ او در گروه علوم سیاسی و فلسفه در دانشگاه ملی استرالیا و به عنوان دانشیار نظریه سیاسی فعالیت می‌کند. از جمله مهم‌ترین کتاب‌های او «هایک و پس از آن» و «اندیشه سیاسی کارل پوپر» است که این کتاب توسط آقای عزت‌الله فولادوند به فارسی برگردانده شده است.