کد خبر: 85188تاریخ: 1392/5/28 18:17
خشونت اخوان و نظامیان تمامی ندارد
مصر، گرفتار فرسایش داخلی و اقتصاد رو به زوال
امروز خیابانهای مصر بیش از پیش انباشته از
فساد، قبیله گرایی، دروغ و حزببازی شده و آنچه مسلم است نهادهایی همچون
انتخابات، پارلمان، حاکمیت قانون و... نه از اردوکشی خیابانی حاصل میشود و
نه از لجاجتها بر سر قدرت.
|
تقریبا دو سال پس از آن که محمد بوعزیزی جرقه قیام در جهان عرب شد، این
منطقه هم چنان در آشوب و تلاطم به سر میبرد. در این فرآیند طولانی تحولات
بنیادین، اندک نشانهای میتوان دید که زمینه را روشن سازد که چه کسی،
چگونه و بر چه مبنایی دوباره ثبات در منطقه برقرار خواهد نمود. با در نظر
گرفتن این موضوع که ماهیت تحولات از ابتدا تا به امروز انتقالی است، باید
در برابر وسوسه تعیین برندگان و بازندگان مقاومت کرد؛ اما وقایع مصر در سال
۲۰۱۲ بر این تصور ابتدایی که جنبشهایی که توسط جوانان تشکیل شده بود،
میتواند ریشه نخبگان را بخشکاند و بیدرنگ بر مسند قدرت خواهند نشست، مهر
باطل زد. با این حال در سال ۲۰۱۳ شاهد آن بودیم جوانانی که مطالبات آنان
تاکنون در هیاهوی نخبگان گم شده بود، دوباره به میدان بازگشتند تا این بار
اخوانالمسلمین را به چالش بکشند. اخوانالمسلمین در این مدت با واقعیتی
روبهرو گشت که متوجه آن نبود؛ اما بزرگترین اشتباه اخوانالمسلمین این
بود که رأی به اسلام را به حساب خود واریز نمود و در این مدت فراموش نمود
که جوانان مسلمان مصری چه مطالباتی داشتند. ناآرامیها و وقایع تأثربرانگیز
که روز 14 آگوست با حمله نیروهای نظامی به تجمعکنندگان میدان رابعة
العدویة و النهضة تکمیل شد، نشان از این دارد که در نهایت طیفی در ارتش و
اخوانالمسلمین غلبه یافتند که عدم عقلانیت سیاسی را برگزیده بودند. مصالحه
نکردن اخوانالمسلمین بر سر قدرتی که به دلیل اشتباهات گذشته از کف داده
بود و همچنین عقبنشینی نکردن ارتش از مواضعی که در پیشگرفته بود در نهایت
سناریوی خشونت را برای مصر رقم زد. آنچه امروز در مصر مشاهده میشود نشان
از عدم درک روح زمانه توسط نخبگان سیاسی در دو طیف اخوان و مخالف اخوان
دارد. لیکن وقایع رخ داده در مصر این کشور را بیش از پیش وارد چرخه خشونت و
اشتباهات پیدرپی خواهد نمود و این یعنی وارد شدن به واپساماندگیهای
بیشتر سیاسی، اقتصادی و فقر بیشتر مردم مصر.(فقر که خود به خودی خود و به
تنهایی عامل پایدار نااستواری سیاسی هست.)
معذالک باید اشاره نمود که اولین دور وارد شدن به چرخه خشونت زمانی بود که محمد مرسی توسط ارتش برکنار شد و تبدیل به عاملی گشت که آن طیف از اخوانالمسلمین که معتقد است از راه صندوق رأی نمیتوان به قدرت رسید و باید به مقابله پرداخت، تقویت شدند. به طوری که عبدالباریعطوان، سردبیر القدسالعربی، میگوید: «کودتای نظامی قطعاً به نفع گروههای افراطگرا در جریانهای اسلامگرایی و به خصوص در درون اخوانالمسلمین، تمام خواهد شد و ادعای القاعده و گروههای افراطی دیگر، در نفی دموکراسی است و "غربی" خواندن آن را تأیید خواهد کرد .»
دومین چرخه خشونت، اولین درگیری اخوانالمسلمین با ارتش بود که موجب شد با وجود دو بار سفر خانم اشتون و نمایندگانی از کشورهای عربی و همچنین چندین نماینده و سناتور از ایالاتمتحده، گروههای سیاسی به توافقی دست نیافته و به پافشاری بر مواضع خود ادامه دهند و در نهایت تلاشهای بینالمللی به شکست کشیده شود؛ حتی اعلام میانجیگری الازهر نیز توسط اخوانالمسلمین رد شد.
سومین چرخه از خشونت روز (14 اگوست 2013) با حمله نیروهای امنیتی به چادرهای معترضان هوادار اخوان در میدان رابعة العدویة و النهضة صورت گرفت. لیکن باید اشاره نمود که چند بار از سوی وزارت کشور مصر اخطار داده شد بود که اخوانالمسلمین و هواداران آن نسبت به پایان اجتماع خود اقدام نمایند؛ اما در نهایت با پافشاری اخوانالمسلمین، ارتش و نیروهای امنیتی با بولدوزر جهت جمع آوری چادرها اقدام نمودن که این اقدام به خشونت شدید گراییده شد.
اما آثار سومین چرخه خشونت در آینده مصر را میتوان در چند سناریو بیان نمود:
نخست، اخوانالمسلمین دوباره اقدام به تظاهرات خیابانی و برپایی چادرها خواهد نمود و این بار با تمام توان خود را برای تظاهرات خیابانی وسیع آماده میکند؛ این سناریو برای اخوان یعنی وارد شدن در یک دوره تسلسل که نه تنها نتیجهای در بر نخواهد داشت بلکه خشونتهای مقطعی میان اخوان و ارتش را رقم خواهد زد و مصر نیز وارد یک دوره فرسایش داخلی خواهد شد. وارد شدن به این سناریو محبوبیت اخوان را بیش از پیش در جامعه مصر کاهش خواهد داد.
دوم، وارد شدن فاز مبارزه مسلحانه با ارتش است؛ این سناریو نیز برای اخوان و جامعه مصر بسیار خطرناک است چرا که اقدام ارتش گرچه کودتا بود ولی پشتیبانی ملی را همراه داشت؛ وارد شدن اخوان به مبارزه مسلحانه یعنی تبدیل بیش از پیش جامعه مصر به یک دو قطبی که هیچ منافعی برای دو سوی درگیری نخواهد داشت. گرچه این سناریو نیز محتمل است ولیکن باید اشاره نمود که از زمان سقوط حسنی مبارک در سال ۲۰۱۱، امنیت در مصر به شکل چشمگیری تضعیف شده است. با این حال در مقایسه با لیبی و یمن، تعداد کمی اسلحه گرم در دست افراد غیرنظامی در مصر قرار دارد؛ ولی بخش اصلی مصر، در میان محدودهای سرشار از اسلحههای غیرمجاز واقع شده است. اما باید توجه داشت با سقوط معمر قذافی همسایه غربی مصر، درهای پادگانها بازشده و سیلی از سلاحهای گرم دست به دست میشود. همچنین مصر در خطر نفوذ نیروهای جهادی صحرای بزرگ آفریقا و شبهجزیره سینا نیز هست. در واقع باید بیان داشت نخبگان اخوان این موضوع را در نظر میگیرند که در صورت عملی کردن سناریوی دوم و اقدام مسلحانه، ممکن است پس از چندی اوضاع از کنترل آنها خارج و با ورود نیروهای جهادی کاملاً در اختیار آنها قرار گیرد. لذا این نکته را در نظر میگیرند که در اقدام مسلحانه هیچچیز قابل پیشبینی نیست.
اما سومین سناریو که خوشبینترین سناریو نیز هست این است که اخوان با وقایعی که در سومین دور خشونت رخ داد میانجیگری گروههایی که تاکنون میانجی بودهاند را بپذیرد و از پافشاری بازگشت محمد مرسی دست برداشته و نیز بپذیرد که در یک دولت ائتلافی حضور یابد.
بنابراین در خاتمه با توجه به وقایع دو ماه اخیر در مصر و بازیگران اصلی این وقایع و سناریوهای برشمرده تا زمانی که میان ارتش، جبهه نجات ملی، جنبش تمرد، عدلی منصور_دادگاه عالی قانون اساسی و محمد مرسی_اخوان المسلمین توافقی حاصل نشود مصر نیز در چرخه خشونت باقی خواهد ماند؛ گروههای افراطی از همه جناحها اعم از سکولار، چپ، لیبرال، اسلامگرا و ... قوی تر شده و مشکلات مصر دوچندان از گذشته خواهد گشت؛ لذا اقتصاد این کشور بیش از پیش رو به زوال خواهد رفت؛ چراکه باید اشاره نمود از زمان خیزش مردمی در سال ۲۰۱۱، صنعت جهانگردی را رکود فراگرفته، بیکاری اوج گرفته و اعتماد از میان رفته است؛ گرچه ناتوانی آقای مرسی در حل این مشکلات یکی از دلایل عمده کاهش محبوبیت او بود، ولی با اوضاع کنونی مصر هر شخص دیگری هم که جانشین او شود، با این مشکلات بیش از گذشته مواجه خواهد بود. در واقع این ترکیب یعنی اقتصاد رو به زوال، چشمانداز تاریک شغلی و ناامیدی عمیق سیاسی، میتواند به ایجاد حس یأس خطرناکی بینجامد و زمینی حاصلخیز برای بهرهبرداری کسانی فراهم نماید که اهدافی شوم در سر میپرورانند. بنابراین امروز خیابانهای مصر بیش از پیش انباشته از فساد، قبیله گرایی، دروغ و حزببازی شده و آنچه مسلم است نهادهایی همچون انتخابات، پارلمان، حاکمیت قانون و... نه از اردوکشی خیابانی حاصل میشود و نه از لجاجتها بر سر قدرت.
معذالک باید اشاره نمود که اولین دور وارد شدن به چرخه خشونت زمانی بود که محمد مرسی توسط ارتش برکنار شد و تبدیل به عاملی گشت که آن طیف از اخوانالمسلمین که معتقد است از راه صندوق رأی نمیتوان به قدرت رسید و باید به مقابله پرداخت، تقویت شدند. به طوری که عبدالباریعطوان، سردبیر القدسالعربی، میگوید: «کودتای نظامی قطعاً به نفع گروههای افراطگرا در جریانهای اسلامگرایی و به خصوص در درون اخوانالمسلمین، تمام خواهد شد و ادعای القاعده و گروههای افراطی دیگر، در نفی دموکراسی است و "غربی" خواندن آن را تأیید خواهد کرد .»
دومین چرخه خشونت، اولین درگیری اخوانالمسلمین با ارتش بود که موجب شد با وجود دو بار سفر خانم اشتون و نمایندگانی از کشورهای عربی و همچنین چندین نماینده و سناتور از ایالاتمتحده، گروههای سیاسی به توافقی دست نیافته و به پافشاری بر مواضع خود ادامه دهند و در نهایت تلاشهای بینالمللی به شکست کشیده شود؛ حتی اعلام میانجیگری الازهر نیز توسط اخوانالمسلمین رد شد.
سومین چرخه از خشونت روز (14 اگوست 2013) با حمله نیروهای امنیتی به چادرهای معترضان هوادار اخوان در میدان رابعة العدویة و النهضة صورت گرفت. لیکن باید اشاره نمود که چند بار از سوی وزارت کشور مصر اخطار داده شد بود که اخوانالمسلمین و هواداران آن نسبت به پایان اجتماع خود اقدام نمایند؛ اما در نهایت با پافشاری اخوانالمسلمین، ارتش و نیروهای امنیتی با بولدوزر جهت جمع آوری چادرها اقدام نمودن که این اقدام به خشونت شدید گراییده شد.
اما آثار سومین چرخه خشونت در آینده مصر را میتوان در چند سناریو بیان نمود:
نخست، اخوانالمسلمین دوباره اقدام به تظاهرات خیابانی و برپایی چادرها خواهد نمود و این بار با تمام توان خود را برای تظاهرات خیابانی وسیع آماده میکند؛ این سناریو برای اخوان یعنی وارد شدن در یک دوره تسلسل که نه تنها نتیجهای در بر نخواهد داشت بلکه خشونتهای مقطعی میان اخوان و ارتش را رقم خواهد زد و مصر نیز وارد یک دوره فرسایش داخلی خواهد شد. وارد شدن به این سناریو محبوبیت اخوان را بیش از پیش در جامعه مصر کاهش خواهد داد.
دوم، وارد شدن فاز مبارزه مسلحانه با ارتش است؛ این سناریو نیز برای اخوان و جامعه مصر بسیار خطرناک است چرا که اقدام ارتش گرچه کودتا بود ولی پشتیبانی ملی را همراه داشت؛ وارد شدن اخوان به مبارزه مسلحانه یعنی تبدیل بیش از پیش جامعه مصر به یک دو قطبی که هیچ منافعی برای دو سوی درگیری نخواهد داشت. گرچه این سناریو نیز محتمل است ولیکن باید اشاره نمود که از زمان سقوط حسنی مبارک در سال ۲۰۱۱، امنیت در مصر به شکل چشمگیری تضعیف شده است. با این حال در مقایسه با لیبی و یمن، تعداد کمی اسلحه گرم در دست افراد غیرنظامی در مصر قرار دارد؛ ولی بخش اصلی مصر، در میان محدودهای سرشار از اسلحههای غیرمجاز واقع شده است. اما باید توجه داشت با سقوط معمر قذافی همسایه غربی مصر، درهای پادگانها بازشده و سیلی از سلاحهای گرم دست به دست میشود. همچنین مصر در خطر نفوذ نیروهای جهادی صحرای بزرگ آفریقا و شبهجزیره سینا نیز هست. در واقع باید بیان داشت نخبگان اخوان این موضوع را در نظر میگیرند که در صورت عملی کردن سناریوی دوم و اقدام مسلحانه، ممکن است پس از چندی اوضاع از کنترل آنها خارج و با ورود نیروهای جهادی کاملاً در اختیار آنها قرار گیرد. لذا این نکته را در نظر میگیرند که در اقدام مسلحانه هیچچیز قابل پیشبینی نیست.
اما سومین سناریو که خوشبینترین سناریو نیز هست این است که اخوان با وقایعی که در سومین دور خشونت رخ داد میانجیگری گروههایی که تاکنون میانجی بودهاند را بپذیرد و از پافشاری بازگشت محمد مرسی دست برداشته و نیز بپذیرد که در یک دولت ائتلافی حضور یابد.
بنابراین در خاتمه با توجه به وقایع دو ماه اخیر در مصر و بازیگران اصلی این وقایع و سناریوهای برشمرده تا زمانی که میان ارتش، جبهه نجات ملی، جنبش تمرد، عدلی منصور_دادگاه عالی قانون اساسی و محمد مرسی_اخوان المسلمین توافقی حاصل نشود مصر نیز در چرخه خشونت باقی خواهد ماند؛ گروههای افراطی از همه جناحها اعم از سکولار، چپ، لیبرال، اسلامگرا و ... قوی تر شده و مشکلات مصر دوچندان از گذشته خواهد گشت؛ لذا اقتصاد این کشور بیش از پیش رو به زوال خواهد رفت؛ چراکه باید اشاره نمود از زمان خیزش مردمی در سال ۲۰۱۱، صنعت جهانگردی را رکود فراگرفته، بیکاری اوج گرفته و اعتماد از میان رفته است؛ گرچه ناتوانی آقای مرسی در حل این مشکلات یکی از دلایل عمده کاهش محبوبیت او بود، ولی با اوضاع کنونی مصر هر شخص دیگری هم که جانشین او شود، با این مشکلات بیش از گذشته مواجه خواهد بود. در واقع این ترکیب یعنی اقتصاد رو به زوال، چشمانداز تاریک شغلی و ناامیدی عمیق سیاسی، میتواند به ایجاد حس یأس خطرناکی بینجامد و زمینی حاصلخیز برای بهرهبرداری کسانی فراهم نماید که اهدافی شوم در سر میپرورانند. بنابراین امروز خیابانهای مصر بیش از پیش انباشته از فساد، قبیله گرایی، دروغ و حزببازی شده و آنچه مسلم است نهادهایی همچون انتخابات، پارلمان، حاکمیت قانون و... نه از اردوکشی خیابانی حاصل میشود و نه از لجاجتها بر سر قدرت.
*پژوهشگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا
لینک مطلب: | http://www.ghanoononline.ir/News/Item/85188/24/مصر--گرفتار-فرسایش-داخلی-و-اقتصاد-رو-به-زوال.html |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر