تحولات مصر در پس از 25 ژانویه پرسشهای
فراوانی را در ذهن بی پاسخ گذاشته است. مصر گرچه پس از انقلاب دوره کثرتگرایی و
تکثرآرائ را تجربه مینماید؛ ولی اکنون این پرسش مطرح است که چرا تکثرآرائ شکل
گرفته در کوره حوادث مصر سوزانیده میشود؛ گرچه پس از انقلاب مصر گروههای سیاسی
با عقاید و افکار متفاوت از یکدیگر اجازه فعالیت یافتند؛ ولی گروههای سیاسی مصری
هیچ یک تاکنون نتوانستهاند به یک اجماع دست یابند. حال این موضوع مطرح است که چرا
دوره گذار در مصر به یک فرسایش میان گروههای سیاسی و مطالبات شهروندان تبدیل شده
است و آیا در میان این هیاهوی سیاسی خواستههای اصلی شهروندان که در 25 ژانویه
فریاد زدند در حال غبار گرفتن است.
اکنون جامعه مصر در یک «تکثر با دو
بلوک قطبی شده»، گرفتار است و انرژی جامعه بیش از گذشته رو به فرسایش میرود. در
این قطببندی سیاسی در یک سمتوسو اخوان المسلمین و در سوی دیگر ارتش و گروههای
سیاسی مخالف اخوان هستند.
معذالک اخوان پس ششم اکتبر که مهمترین
روز ملی در مصر نیز هست اعتراضات خود را مجدداً آغاز نمود و تلاش نمود شکل و شیوه
اعتراض را تغییر دهد؛ از اعتراض در دانشگاهها تا تجمع در خیابانهای فرعی و غیر
اصلی تا خیابانهای باریک جهت ایجاد ترافیک در سطح شهر تا پس از انحلال صحبت بر سر
ایجاد «ارتش آزاد اخوان» هست. لیکن در دیگر سو یعنی بلوک ارتش به ادامه سرکوب خود
نیز ادامه داده و هر روز بیش از گذشته سعی در ایجاد محدودیت برای بلوک مقابل دارد.
بنابراین گرچه اخوان المسلمین به عنوان اولین گروه سیاسی با آرای نسبی در نخستین
انتخابات پس از سقوط مبارک پیروز شد. ولی یک سال بعد با آغاز جنبش تمرد نیز و
بهانه حمایت ارتش از این جنبش این پیروزی تلخ گردید.
در هر حال آنچه که به نظر میرسد این
نکته هست که پس از انقلاب 25 ژانویه انرژی آزاد شده در جامعه مصر توسط گروههای
سیاسی به تحلیل می رود و احزاب مصری با تجمیع نیروی خود در پشت دو بلوک قدرت ارتش
و اخوانالمسلمین به تنها نکتهای که نمیاندیشند منافع، مصالح عمومی و ملی است. در
واقع این دو بلوک فضای تنفسی تکثرگرایی ایجاد شده را با عدم توافق مسدود نموده و
جامعه را به سمت اقتدارگرایی و یک نزاع داخلی سوق می دهند. دو بلوک فوق گرچه هریک
در شعارهای خود ادعای توسعه، آزادی و پیشرفت مصر را می نمایند، ولی در پشت این
شعار به دنبال منافع حزبی و گروهی خود میباشند. بنابراین مصر هر روز بیش دیروز در
یک دوره تسلسل بحران گرفتار شده و هر روز که میگذرد سپهر عمومی جامعه را خسته و
فرسوده مینماید. و فضای ذهنی را جامعه به سمت اقتدارگرایی سوق خواهد داد چرا که
شهروندان مشاهده مینمایند که خواستههای آنان مطرح نیست و حتی امنیتی که نیز
داشتهاند بیش از گذشته از میان رفته است و با میان رفتن امنیت اقتصاد و معیشت
آنان به مخاطره افتاده است. در خاتمه آنچه اکنون در سپهر سیاسی مصر مشاهده می شود
این است که جامعه مصر به سمت یک اقتدارگرایی سوق یافته که با خود یک نزاع داخلی را
همراه داشته و دارد. خبر تشکیل ارتش آزاد توسط اخوانالمسلمین و خبر سرکوبهای
ارتش دارویی نیست که بتواند پیکر بی جان مصر را درمان نماید؛ آنچه که امروز نخبگان
سیاسی مصر باید به آن بیاندیشند این نکته هست که نزاعهای فکری، سیاسی و گروهی
خود را کنار نهاده و اندیشه خود را معطوف به منافع ملی و مصالح عمومی نمایند. در
این صورت هست که پیکر بیجان این کشور تاثیر گذار عربی دوباره جانی را در خود
خواهد دید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر